زردنویسی تعریف مشخصی دارد؛ در ادبیات رسانهای به مطالبی که از عمق زیادی برخوردار نیستند اطلاق میشود. اینکه مصاحبهشونده از چه رنگی خوشش میآید، کجا زندگی میکند، چه ماشینی سوار میشود مسائل اصلی است. حس کنجکاوی عوام هم معمولا درباره حاشیههای زندگی افراد شاخص قوی عمل میکند. زردنویسها معمولا این وسوسه و مطالبه ذهنی مردم را که با کنجکاوی ارتباط زیادی دارد پاسخ میگویند. پاپاراتزیها نیز با پاگذاشتن در این وادی خود را به عالم رسانه تحمیل و جای خود را در مطبوعات جهان باز کردند، اما همین رسانههای زرد همواره با نظارت متولیان فرهنگ در کشورها به گونهای هدایت میشوند که بلای جان فرهنگ ملی نباشند.
در ایران، اما با گسترش و توسعه رسانهها همراه با پیدایش و گسترش فضای مجازی به نظر میرسد کنترل و نقش هدایتی مراکزی، چون وزارت ارشاد در حال کمرنگ شدن است. این کمرنگ شدن البته ربط زیادی به بیدروپیکر شدن فضای مجازی ندارد بلکه ناشی از بیبرنامگی و انفعال مراکزی است که وظایف و تکالیف خود را دست کم گرفتهاند. عجیب اینکه رسانههایی از این دست به لحاظ رویکردهای حاشیهای شدید و افراط در خلق خبر بر مبنای حاشیهسازی و اتخاذ تکنیکهای عوام گرایانه همواره دایره وسیعی از مخاطبان را برای خود دست و پا کردهاند. تی وی پلاس در رأس رسانههایی قرار میگیرد که این گرایش خسرانآفرین فرهنگی را به شدت ترویج و به عنوان الگو ارائه میدهد. دست گذاشتن روی موضوعاتی که نه تنها ارزش افزوده فرهنگی ندارند بلکه به فرهنگ ملی لطمه جدی وارد میکند صرفا برای بالا بردن بازدید مخاطبان از شگردهای ضدفرهنگی این رسانه و دنبالهروهایش محسوب میشود.
تولید محتوا از طریق سوءاستفاده از کم سوادی چهرهها و مطرحکردن سؤالاتی که پاسخ آنها از یک چهره مشهور میتواند ایجاد حاشیه کند، برای مثال پرسیدن این سؤال که نظرتان درباره فلان آدم یا فلان اعتقاد چیست، فلانی اخیراً این حرف را زده، نظر شما چیست، اختلاف انداختن میان افراد با طرح پرسشهای موزیانه البته با ژستی مثلاً دلسوزانه، به عنوان نمونه میتوان به مصاحبه یا به عبارت بهتر سوءاستفاده یکی دوماه پیش این رسانه از خواهران منصوریان اشاره کرد که به طور ناگهانی از آنها درباره چادری شدنشان سؤال شد. تیویپلاس نتیجه را از قبل حدس زده بود. مصاحبه شوندهها در عملی انجام شده مجبور شدند فرد دیگری را محکوم کنند و البته خودشان نیز در مقابل مخاطبان محکوم شوند؛ یک جنجال رسانهای کثیف برای بالا رفتن بازدید. معلوم است که این شیوه ناسالم برای فرهنگ آوردهای به همراه نخواهد داشت بلکه بیفرهنگی را رواج میدهد. جالب است که هیچ کس هم متوجه نمیشود این جنجال آفرینی از طریق مقابل هم قرار دادن یکی دو چهره معروف همینجور اتفاقی رقم نخورده و یک رسانه شیطنتطلب پشت آن قرار دارد. حیرت آور این است که تیویپلاس قربانیان خود را از میان چهرههایی که به تازگی از سوی رسانه ملی مطرح شدهاند شکار میکند و مدیران رسانه ملی نیز تنها نظارهگر این شوی ویرانگر هستند. در تازهترین مورد بازیگر تازه به شهرت رسیده سریال بانوی عمارت را مقابل دوربین آورده و مانند همیشه به گونهای که مثلاً کسی شک نکند سمت و سوی مصاحبه را به جایی میبرد که مصاحبه شونده عنوان کند «دست دادن با نامحرم چه اشکالی دارد، این دیگر در بسیاری از کشورهای جهان آزاد شده است.» مجری برنامه هم اینگونه واکنش نشان میدهد: «خب حرام است»، این را البته با یک نیشخند چاشنی جملهاش میکند تا تلویحاً برای مخاطب و مصاحبه شونده سادهدلش روشن کند که او طرف کیست، یعنی تو راحت باش و نظرت را بگو!
معلوم است که مجوزدهندگان و نهاد حاکمیتی عزیز این تلقی را برای تیویپلاس و رسانههای دیگر ایجاد کردهاند که علیالقاعده خطوط قرمزشان با صداوسیما تفاوت دارد، اما متأسفانه آنقدر به خود زحمت ندادهاند تا خطوط شفاف دیگری را ترسیم کنند تا به جای تقویت فرهنگ این رسانهها اقدام به تضعیف فرهنگ عمومی نکنند. وزارت ارشاد دست کم و در منفعلانهترین حالت اگر به تیویپلاسها تذکر میداد و رسانه ملی اگر تکلیف خود میدانست تا از چهرههای دست آموز خود به نفع مردم صیانت کند و آنها را پیش از سپردن به دهان گرگهای رسانهای توجیه نماید، کار به اینجا نمیرسید که زردبازهای رسانهای آنقدر افراط کنند تا به تدریج قهوهایباز شوند.
ارسال نظر